زمزمه ای شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها(1)
در بین كوچــه شد اگـــر دست تو بسته مشکل گشای تو نشد دست شكسته ای وای من ای وای من ، شرمنده ام مولای من وای از غریبی ********************************************** آتش به جــان خسته ام زد سوز آهت بیــن در و دیــوار میشد قـتلـگــاهــت شد بسته دست من ولی ، کاش بسته بود چشم علی وای از غریبی ********************* شب شهادت *************** امشب دل آشــفـتــه ام دارد نــوایــی باید بخــوانــم روضه سخت جــدایــی زهرا بگـوید از سـفر ، چشمان مولا گشته تر وای از جدایی ********************************************** من رفتنی هستم حلالم كن علی جان جــان تــو و جـان یـتـیـمــان پــریــشــان قلبم شده پر شور و شین ، ای وای حسن ای وای حسین وای از یتیمی ********************* روز شهادت ************** شـهـر مـدیـنـه الــوداع ای شهــر غربت ای شهر دلتنگی و اشك و آه و حسرت کو آن مزار بی حرم ، كو قبر زهرا مـادرم آه ای مدینه *************************************** چشمان خیسم خون دل افشانده اینجا من می روم امــادلــم جــامــانـــده اینجا شهر پیمـبر الوداع ، زهرای اطهر الوداع آه ای مدینه |